شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : ترکیب بند
هرچه میخواهم میسر میشود،دیدارنَه هرچه دنبال وصالم، میشود تکرار نه فرصتی دیگر نمانده کاش میدیدم تورا دل به فکرماندن است واین تن بیمارنه
شد برایم تا خراسان آمدن فرضمحال هرچه میگردم تواینجا نیستی اِنگار نه
روز وشب امید دارم تا که پیدایت کُنم تابِ مانـدن هـست اما بیوجـود یـارنه
خوب شدزینب نبودم تا بِبوسم حنجرت خوب شد زینب نبودم تا سرِ بازار…نه
خواهری درپاینیزه،دلبریبالای نی
میرود درحلـقۀ نامحرمان هم پاینی
خواهر خورشیدم و از نور، دور اُفتادهام دخـترِ مردِ کلـیم،از طـور دورافتادهام حال غیر ازسوختن یا ساختن باید چه کردوقتی ازدلدارخود این جور دور افتادهام گر بنای دیدن تونیست،چشم از دستِ زهر چه ملالی هست گردد کور،دورافتادهام
باز مانـدم از وصالت شد امـیدم ناامید مثل یک صیداسیرازشوردورافتادهام فرصتی دیگر نمـانده لحظههای آخری من سلامت میدهم ازدور،دورافتادهام
میروم ایکاش میشد این دل از تو با خبر یارضا هم دور ازتوماندهام هم ازپدر
وقت رفتن نیست پیـشم دلبر لـیلای من ساحل خشکیدهای شد این دل دریای من ماندهام در غربت وجان میدهم دورازرضاکس نباشد با خبر از غصه وغمهای من سالهای سال دور از دختر و دور از پسر چه کـشـیده کـنـج زنـدانبـلا بابـای من
گر نمیبـینم خراسان و نمیبـیـنم تورا چهقَدَر خوب است به قم شد کشیده پای من سایۀ بالاسرم دلتنگیات با من چه کرد یا رضا جان زندگی وهستی ودنیایمن
منکه مثل زینب وچون فاطمه مظلومهام دخترموسیبن جعفر هستم ومعصومهام مثل زینب نیستم اینجاکجا بـزمِشـراب مَـردم اینـجا کجـا ومَـردم شـام خـراب
مثـل زینب نیـستم من مـادر واُمِّ شهـید من علی اصغر ندادم نیستم جای رباب
مثـل زینب نیـستـم اُمُّالمـصائب نیـستـم تاکه غمهایم نگردد جا میان صدکتاب
مثـل زینب نیـستـم تا در مـیان قـتـلگـاه بوسه گیرم از گلو و حنجری درخون خضاب
دختـرم اما ندیـدم من سـری از تن جدا
دخـترم اما ندیدم رأس ،در طشتِ طلا