سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها قبل از وفات

شاعر : مهدی شریف زاده
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : ترکیب بند

هرچه می‌خواهم میسر می‌شود، دیدار نَه           هرچه دنبال وصالم، می‌شود تکرار نه
فرصتی دیگر نمانده کاش می‌دیدم تو را           دل به فکر ماندن است و این تن بیمار نه


شد برایم تا خراسان آمدن فرض محال           هرچه می‌گردم تو اینجا نیستی اِنگار نه

روز و شب امید دارم تا که پیدایت کُنم           تابِ مانـدن هـست اما بی‌وجـود یـار نه
خوب شد
زینب نبودم تا بِبوسم حنجرت           خوب شد زینب نبودم تا سرِ بازار نه

خواهری در پای نیزه، دلبری بالای نی
می‌رود در
حلـقۀ نامحرمان هم پای نی

خواهر خورشیدم و از نور، دور اُفتاده‌ام           دخـترِ مردِ کلـیم، از طـور دور افتاده‌ام
حال غیر از سوختن یا ساختن باید چه کرد           وقتی از دلدار خود این جور دور افتاده‌ام
گر بنای دیدن تو نیست، چشم از دستِ زهر           چه ملالی هست گردد کور، دورافتاده‌ام
باز مانـدم از وصالت شد امـیدم نا امید           مثل یک صید اسیر
از شور دورافتاده‌ام
فرصتی دیگر نمـانده لحظه‌های آخری           من سلامت می‌دهم از دور، دورافتاده‌ام

می‌روم ایکاش می‌شد این دل از تو با خبر
یا رضا هم دور از تو مانده‌ام هم از پدر

وقت رفتن نیست پیـشم دلبر لـیلای من           ساحل خشکیده‌ای شد این دل دریای من
مانده‌ام در غربت و جان می‌دهم دور از رضا           کس نباشد با خبر از غصه و غم‌های من
سال‌های سال دور از دختر و دور از پسر           چه کـشـیده کـنـج زنـدان بـلا بابـای من
گر نمی‌بـینم خراسان و نمی‌بـیـنم تو را          
چه قَدَر خوب است به قم شد کشیده پای من
سایۀ بالاسرم دلتنگی ات با من چه کرد           یا رضا جان زندگی و هستی و دنیای من

منکه مثل زینب و چون فاطمه مظلومه‌ام
دختر موسی‌بن جعفر هستم و معصومه‌ام
مثل زینب نیستم اینجا کجا بـزمِ شـراب           مَـردم اینـجا کجـا و مَـردم شـام خـراب
مثـل زینب نیـستم من مـادر و اُمِّ شهـید           من علی اصغر ندادم نیستم جای رباب
مثـل زینب نیـستـم اُمُّ المـصائب نیـستـم           تا که غمهایم نگردد جا میان صد کتاب
مثـل زینب نیـستـم تا در مـیان قـتـلگـاه          
بوسه گیرم از گلو و حنجری در خون خضاب

دختـرم اما ندیـدم من سـری از تن جدا
دخـترم اما ندیدم رأس ،
در طشتِ طلا

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع حذف شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم!!!



مثل زینب نیستم که در پس بی‌معجری           با کمک از آستـینِ پیرهن گیرم حجاب